محل تبلیغات شما

دل نوشته های تنهایی . . .



گل سرخ عزیز من

به هر گلخانه ای باشی

بدان رویای یک گلدان

همیشه با تو خواهد بود .




روزت مبارک نفسم




به حرمت صبر و سکوتم، همیشه شاد و خوشبخت بمان/ همیشه بیادتم . همیشه / دلم خیلی برات تنگ شده . خیلی / مواظب خودت خیلی باش ./ منو ببخش


نیمه گمگشته ات را 


نیمه گمگشته ات را دیر پیدا میکنی

سر بجنبانی خودت را پیر پیدا میکنی
 

در مدار روزگار و گردش چرخ فلک

عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی

 
کودکی چون بادبادک با نسیمی میرود

خویش را بازیچه تقدیر پیدا میکنی

 
عشق را در انتظار تلخ و بی پایان خود

در غروب جمعه ای دلگیر پیدا میکنی

 
میرسی روزی به آن چیزی که میخواهی ولی

در رسیدنهای خود تغییر پیدا میکنی

 
چشم میدوزی به او از دور و میپرسی چرا

نیمه گمگشته ات را دیر پیدا میکنی

 

ساناز رئوف

http://52.blogsky.com/


مرا خسته کردی و خود خسته رفتی.
تو با قلبِ ویرانه‌ی من چه کردی؟
مگر لایقِ تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرتِ شانه‌ی من چه کردی؟

ببین عشقِ دیوانه‌ی من چه کردی.




♫♫♫

تو با قلبِ ویرانه‌ی من چه کردی؟
ببین عشقِ دیوانه‌ی من چه کردی
در ابریشمِ عادت، آسوده بودم
تو با حالِ پروانه‌ی من چه کردی

در ابریشمِ عادت، آسوده بودم
تو با حالِ پروانه‌ی من چه کردی

♫♫♫

ننوشیده از جامِ چشمِ تو مستم
خُمار است میخانه‌ی من، چه کردی؟
مگر لایقِ تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرتِ شانه‌ی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانه‌ی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانه‌ی من چه کردی؟


آسمانِ چشمِ او؛ آیینه کیست؟ آن که چون آیینه؛ با من رو به رو بود…
درد وُ نفرین… درد وُ نفرین؛ بر سفر باد… سرنوشتِ این جدایی؛ دستِ او بود
گریه مکن که سرنوشت؛ گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت؛ دل های ما را با غمِ هم، آشنا کرد… با غمِ هم، آشنا کرد…
چهره اش آیینه ی کیست؟ آن که با من رو به رو بود…
درد وُ نفرین بر سفر؛ این گناه از دستِ او بود… این گناه از دستِ او بود
ای شکسته خاطرِ من؛ روزگارت شادمان باد
ای درختِ پُر گلِ من؛ نوبهارت ارغوان باد
ای دلت؛ خورشیدِ خندان؛ سینه تاریکِ من، سنگِ قبرِ آرزو بود… سنگِ قبرِ آرزو بود…


آن چه کردی با دلِ من؛ قصه ی سنگ وُ سبو بود
من گلی پژمرده بودم؛ گر تو را صد رنگ وُ بو بود
ای دلت خورشیدِ خندان…
سینه تاریکِ من؛ سنگِ قبرِ آرزو بود… سنگِ قبرِ آرزو بود…
ای درختِ پُر گلِ من؛ نوبهارت ارغوان باد
ای دلت؛ خورشیدِ خندان؛ سینه تاریکِ من، سنگِ قبرِ آرزو بود… سنگِ قبرِ آرزو بود…
سنگِ قبرِ آرزو بود… سنگِ قبرِ آرزو بود… سنگِ قبرِ آرزو بود…



یکی تو زندگیت هست که عاشقانه میخاهدتیکی هست که لبخندت برایش همه دنیاست.یکی که همیشه برایش پناهی و همواره برایش پشتیبان .یکی که همه دنیا و جانش را میدهد تا تورا همیشه شاد و خوشحال ببینه.یکی که هر موقع کم میاره چشماشو میبنده و تو رو تصور میکنه و لبخند میزنه و انرژی میگیره .یکی که همه دنیا هم بهش پشت کنه همینکه تو هستی براش کافیه .یکی هست که همه دنیا و زندگیش تویی . همه وجودش تویی.همه قلب و نبض و جونش تویی.هر موقع از زندگی خسته است به آغوشت میاد و آروم میشه.یکی که تو براش همه پشت و پناهی چون کوه.از سردی ها و سختی های دنیا با نیروی تو گذر میکنه . کسی که دستان تو برای قدم برداشتن یاریش میکنهتنها تکیه گاه همیشگیه زندگیش میشی.همدم روزهای سخت و سنگین زندگیش. تو قهرمان زندگیشی و پهلوان شکست ناپذیر دنیایشی. تو پناهگاه امن دنیای نا امنش هستی.تنها کسی که محبتش نه از روی نیاز است و نه از روی طمعمحبتش سرشار از عشق است و دوست داشتن.تو سرشار از عشقی و دوست داشتن و محبت و مهربانی.پدر.تنها پناهگاه امن و آرام دختر.تنها پادشاه مهربون دنیا.تنها آغوش بی چشم داشت زندگی.پدر.


تو بهترین مرد دنیا و مهربونترین پدر دنیایی. روزت مبارک بهترینم.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها